|
|
نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392
بازدید : 435
نویسنده : sepehr
|
|
سلام دوستان شعری زیبا از استاد بیکارو دوله آورده ام
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید
باید از قیمت دانش نالید
وبه آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم
:: موضوعات مرتبط:
جک و چیستان ,
sms ,
,
:: برچسبها:
بیکار ,
شعر ,
ما ,
اون ,
ادبیات ,
|
|
|